هنوز سر صدای بازی کردن دو بازیکن تیم ملی فوتبال ما در مقابل یک تیم اسراییلی به زمزمه تبدیل نشده است . هنوز اظهار نظرها بسیار جالب توجه اند . به خصوص وقت هایی که دوستان فوتبال دوست من به سراغم می آیند و گفته هایشان بسیار شنیدنی هستند .
اظهار نظرهای دوستان گاهی چنان دردناک و تاسف بار و گاهی چنان هوشمندانه که پس از رفتن این رفقا تا ساعت ها فکر مرا مشغول می کند . با خودم فکر کردم چرا شما را از خواندن و دانستن این حرف ها که شنیدم محروم کنم؟ به نظرم رسید که خیلی حیف است برایتان ننویسم ...
دوستی می گفت : ورزش هیج ربطی نباید به سیاست داشته باشد . درست است که سیاست به خصوص در کشورهایی مانند کشور ما بر تمام ابعاد زندگی مان تاثیر دارد اما این اثرگذاری نمی باید این همه آشکار باشد .
خیلی کارها را می توان مخفیانه هم انجام داد درست مثل لباس زیرهایی که کمتر کسی میبیند اما حتی پرچم برخی کشورها روی آن نقش بسته است .یکی دیگر از دوستان می گفت : این یک جور زور آزمایی است این جا نشد آن جا ! بالاخره همه جا ما باید زورمان به طرف مقابل یچربد .
موشک هایمان هم باید تا تل آویو برسد و در زمین فوتبال هم بازیکن های ما باید پشت شان را به اسراییلی ها بکنند تا آن ها بفهمند هیچ کاره و همیشه بازنده اند .
دیگری می گفت : این جوان ها با دست خودشان آینده ورزشی خود را خراب کرده اند . بی آن که توجه داشته باشد مانند هر ورزش حرفه ای یا هر فعالیت حرفه ای دیگری ، آینده نخبگان و برگزیدگانش را سیاست و سیاستمداران نمی سازند بلکه توانایی های فردی خود آن هاست که فردای آن ها را رقم می زند .
مساله اصلا دهن کجی کردن به اصول و باورها نیست ، مساله این است ما باید در دیدگاه هایمان تغییر بزرگی ایجاد کنیم . می باید هر رخدادی را با نگاهی تازه و نو ببینیم .
من اعتقاد دارم می باید جهان و روابط انسانی حاکم بر آن را می باید از نو شناخت .
نظرات شما عزیزان: